• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۴ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5637 -
  • ۱۴۰۲ شنبه ۴ آذر

هيچي نداريد!

عباس عبدي

پيش از انتخابات ۱۴۰۰، خبرگزاري فارس دعوت كرد تا با يكي از اصلي‌ترين نمايندگان اصولگراي مجلس گفت‌وگويي تصويري داشته باشم. رغبتي كافي نداشتم ولي پذيرفتم. آن برنامه بسيار زياد ديده شد، به ويژه ۹۰ ثانيه آخر آن كه از طرف مقابل خواستم سخنان ايجابي خود را طي 5/1 ساعت گفت‌وگو در يك جمله خلاصه كند و بگويد كه چه ايده‌اي براي مردم دارند كه وضع‌شان بهتر شود. پاسخي دريافت نشد و در پايان گفتم هيچي نداريد، هيچي. پس از گذشت ۳۰ ماه از آن تاريخ، همه مي‌بينند كه به معناي واقعي هيچي در چنته نبوده است. نمونه‌هايش فراوان است. جِرزني را آغاز كرده‌اند. مهم‌ترين روزنامه طرفدار دولت نوشته كه مشكل تورم هنوز به دولت قبل بازمي‌گردد يا ديگري گفته مردم وضع خودشان را بايد با بنگلادش مقايسه كنند! مدتي ديگر هم با سومالي مقايسه خواهند كرد. ديگري درحالي كه وضع تهران قمر در عقرب است، مي‌خواهد منابع مالي تهران در حال استهلاك را صرف بازسازي غزه كند و الي آخر.
اكنون در آستانه يك انتخابات ديگر قرار داريم و مجموعه اين نيروهاي فاقد برنامه و رويكرد سازنده؛ دوباره در قالب اسامي و عناوين جديد مثل مبنا و شانا و جمنا و... گردهم آمده‌اند و با نام‌هاي نو، مي‌خواهند پوششي جديد را بر پيكر نحيف و كهنه خود بپوشانند. فرق حالا با گذشته اين است كه در آن زمان بدون داشتن يك ايده سازنده و ايجابي و با حمله يك‌سويه به روحاني و دولت قبل و با طرح اميد به يكدست شدن قدرت، خود را سر پا نگه مي‌داشتند، اكنون كه آن وضعيت سلبي رفته است، متوجه مي‌شوند كه هيچ نقطه ايجابي ندارند و اصولا قادر نيستند حتي يك گزاره مفيد و علمي براي حل مسائل جامعه ارايه كنند و بهترين راه را در نپذيرفتن وجود مساله يافته‌اند. گويي همه مسائل كشور حل شده و قطار جامعه روي ريل پيشرفت با سرعت زياد در حركت است. تا اينجا چيز چندان عجيبي رخ نداده است، ولي آنچه آنان نمي‌دانستند اين است كه حذف ديگران با زور استصواب و تبليغات يك‌سويه و... مترادف آغاز دشمني ميان خودشان است.  

در واقع در گذشته نيز همه گروه‌ها را غير از خود مي‌دانستند و با آنها دشمني مي‌كردند، اكنون كه آنان حذف شده‌اند، بخشي از خودشان را تبديل به ديگري و دشمن مي‌كنند.
زمان زيادي به انتخابات نمانده است، از اين رو، يار و ياركشي آغاز شده است. از يك‌سو سايه هر كسي را كه بويي از رييس مجلس دهد، در دولت مي‌زنند، همچنين اقدام به تخريب دستگاه قضايي مي‌كنند. تيغ رد صلاحيت‌ها در حال تيزتر شدن است. كنگره و نشست مي‌گذارند و خوراك تبليغاتي و تمسخر كردن را براي دشمنان درون جناحي ايجاد مي‌كنند. 
گفت‌وگوها براي تقسيم كرسي‌هاي مجلس يا پست‌هاي ديگر آغاز مي‌شود. افشاگري‌هاي مربوط به فساد و حذف اين و آن آغاز مي‌شود. عده‌اي هم ميان‌دار شده‌اند و با توصيه‌هاي اخلاقي مي‌پرسند كه چرا به‌ هم مي‌پريد؟ در‌حالي كه اگر به‌ هم نمي‌پريدند؛ بايد پرسيده مي‌شد كه چرا به هم نمي‌پريد؟
در ميان همه اين دعواها و كشمكش‌ها همه آنان در چند چيز مشترك هستند؛ اول از همه فقدان تحليل و نقد از شرايط جامعه و مردم. كافي است كه اظهارات و مواضع آنان را رصد كنيد. هيچ چيزي در اين زمينه ندارند جز بيان كليات. كلياتي كه همه مي‌دانند، درحالي كه گروه‌ها و احزاب سياسي بايد فراتر از كليات، تحليل كنند، حتي يك صفحه متن منقح و پذيرفته شده از سوي هيچ كدام آنان نمي‌بينيد. 
دوم سخنان مشعشع درخصوص توانايي‌هاي فردي يا اخلاقي رهبران گروه‌شان است. مواردي كه فاقد ارزش سياسي است و معمولا براي همه آنان به كار مي‌رود. مثل اينكه كار زياد مي‌كنند، مردمي هستند!! روحيه جهادي، انقلابي دارند و مقاوم هستند!! ضد فساد هستند! و از اين تعاريف كه نه قابل سنجش است و نه اصولا مشكلي از مديريت كشور و مردم را حل مي‌كند. در بهترين حالت اينها مي‌توانند مكمل ايده و نظر و برنامه و تشكيلات‌هاي خوب سياسي باشند و نه جانشين آنها. ضمن اينكه معمولا همه آنها نيز نادرست هستند و اغلب آنان اين ويژگي‌ها را ندارند.
سوم و جالب‌تر از همه، مواضع و سخنان غيرشفاف است كه فقط خودشان و اطرافيان آنان متوجه مي‌شوند كه منظورشان چيست يا كيست؟ و بالاخره سياست‌هاي افشاگرانه است كه با توليد و ضبط فيلم‌ها و نوشته‌هايي درصدد تخريب يكديگرند، بدون آنكه كلمه‌اي در اثبات برنامه‌هاي خود بگويند.
نكته مهم ماجرا اين است كه حتي يك نفر هم از درون خودشان به اين وضعيت فلاكت‌بار فكري و سياسي اعتراض نمي‌كند و آنان را به نقد نمي‌كشد. چرا؟ براي اينكه اغلب قريب به اتفاق آنان كه در اين مجموعه‌ها متمركز شده‌اند دچار نوعي سوءگيري شناختي از جامعه هستند و گمان مي‌كنند كه با حضور خودشان در قدرت، كارها درست مي‌شود و تنها ملاك آنان نيز همين حضور خود و دوستان‌شان در قدرت است. 
آنان گمان مي‌كنند كه نه نيازي به برنامه هست و نه نيازي به ساختار و مقررات، كافي است كه خودشان عهده‌دار امور شوند، بقيه مسائل حل است. اين رويكرد ويرانگر است. آنان را به جان هم مي‌اندازد. از پاسخگويي طفره مي‌روند، كشور را بيش از پيش تضعيف مي‌كند. مردم را دورتر از قدرت مي‌نمايد. متاسفانه اين مسير بي‌انتهاست و هر چه برويد به پايان نخواهيد رسيد. بازگشت از آن براي اين گروه‌ها پرهزينه تلقي مي‌شود، به همين علت در پيمودن اين راه نادرست اصرار مي‌كنند. اگر كساني باشند كه بخواهند از گذشته درس بگيرند، انتخابات ۱۳۹۸ و ۱۴۰۰ به تنهايي براي درس‌آموزي كافي است و نبايد منتظر نتايج انتخابات ۱۴۰۲ باشند، ولي به نظر مي‌رسد كه اين در همچنان بر همان پاشنه قبلي مي‌چرخد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
تیتر خبرها
نطقي كه خوانده نشد اسراييل در توفان‌ الاقصي فرو ريخت قدرت حل مساله در كشور بالا است قمار بايدن با كارت اسرائيل پيروزي ويلدرز اروپا را شوكه كرد جامعه بين دو سنگ آسياب تورم و ماليات قرار گرفته است سهم لبنيات از سفره خانوار فقط 7 دهم درصد ذرات دردسرساز هواي تهران آلت قتاله: ((ميله بارفيكس)) پايان حيات سياسي «بي‌بي» هيچي نداريد! غزه، نسل «زد» جهان و نخبگان «عجم» توفان اقصي: پذيرش آتش‌بس!؟ چرخش قدرت اقتصادي امريكا در خاورميانه افزايش سن بازنشستگي چرا از تجربيات گذشته عبرت نمي‌گيريم؟ تنها گزينه بايدن براي خروج از بحران در خاورميانه مجموعه‌اي درهم تنيده از حقايق به نام تاريخ خشونت عليه زنان؛ من كه او را كتك نزدم! آخرين شب پادشاه من فقط گفتم به جوانان ميدان دهند، به جهنم‌ كه ناراحت شدند! هيچي نداريد! توفان اقصي: پذيرش آتش‌بس!؟ (۶) چرخش قدرت اقتصادي امريكا در خاورميانه افزايش سن بازنشستگي؛چرا از تجربيات گذشته عبرت نمي‌گيريم؟ تنها گزينه بايدن براي خروج از بحران در خاورميانه
کارتون
کارتون